پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
عروسی  بابا و مامانعروسی بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
مامان سحر مامان سحر ، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
بابا آرشبابا آرش، تا این لحظه: 38 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
عقد بابا و مامانعقد بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
ساخت وب سایت پرهامساخت وب سایت پرهام، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

پرهام دنیای سحر و آرش

پرهام دنیای منی

نشستن پرهام و دراوردن دندون چهارم

سلام ماماني امروز شما 8 ماه و 17 روزته كه چند روزيه خودت بدون كمك كسي مي توني بشيني و دندون چهارم بالايت هم در اومده ولي همچنان آب دهنت زياد شده انگار دندوناي ديگت مي خواد دربياد ماماني باباي وقتي از سركار مي آد خونه و در باز مي كنه از خوشحالي مي خندي و مياي طرفش و خودتو واسش لوس ميكني ماماني خداروشكر پسر آرومي هستي و ميذاري ماماني به كاراش برسه وقتي از سركار مي ياد الهي كه هميشه سالم و تندرست باشي . اولين نشستنت كه بدون كمك كسي مي شيني  پرهام جون سي دي رنگين كمان خيلي خيلي دوست داره پرهام داره با عروسكه حرف مي زنه و كلاشو در اورده از سرش ...
24 آذر 1392

اولين محرم پرهام

سلام ماماني اولين محرمت را در  8ماهيگت ديدي كه مصادف شده بود با اولين سالگرد دايي بابا كه آلاشت برگزار شد و رفتيم اونجا عزيز مامان كه نتونست بره دسته و عزاداري رو ببينه چون اونجا همش بارون بود و همش خونه بودي با مامان .ماماني لباس علي اصغر برات خريدم كه عكساتو بعدا ميذارم تو سايتت تا عزيز مامان ببيني چقدر ناز شدي . ...
6 آذر 1392

عكساي نه ماهگي

چند لحظه صبر كن ببينم كجا بهتره برم بهم بريزم آشپزخونه يا حالو ..... قربون دندوناي موش موشيت بره مامان با كمك بالشتا مي تونم بشينم و بازي كنم چي فكر كردي ديگه بزرگ شدم چند وقته ديگم مي تونم راه برم .... جيگيل داره بادقت برنامه جمعه به جمعه شبكه دو رو نگاه مي كنه قربونت بره مامان   به جاي بابام نشستم تو ماشين كه خودم برونم ماشينو بلدما.........   اگه زرنگي دوربين بده خودم ازت عكس بندازم .بده خوب   ...
3 آذر 1392

نه ماهگي و دراوردن دندان سوم پرهام

سلام ماماني امروز شما رفتي تو نه ماه عزيزم نهمين ماهگردت مبارك  . عزيز مامان  دندون سومتم يعني دندون بالايت دراومده و دندون چهارمتم داره در مياد و لثه ات سفيد شده ولي خيلي اذيت مي شي همش آب دهن مي ريزي و شبا خيلي بدخواب مي شي و طوري كه اصلا نمي خوابي و بايد روي پا و با لالاي بخوابي و اروم بگيري . مامانيم يه ذره خسته مي شه ولي اشكالي نداره تو راحت بخواب فرشته كوچولوي من ماماني با راحت خوابيدن تو خوشحاله و خيالش راحته  . جديدا ياد گرفتي اسم مامانو به صورت مخفف صدا مي زني و بهت مي گم باباي كوش روتو برميگردوني طرف بابات . الهي مامان قربونت شه . خاله آزاده جونم خيلي بهت وابسته شده يه روز تو رو نبينه مي گه دلم واسش تنگ مي شه ...
3 آذر 1392
1